سلام دوستای گلم


با من بمون

نمیدونم چطوری و از کجا شروع کنم اما فقط اینو میخوام بهتون بگم که خیلی دوستون دارم

 چندماهی میشه که خیلی خیلی داغون و افسرده (بداخلاق) شدم ولی هیچکی دلیل بداخلاقیمو ازم نپرسید که چرا اینطوری شدی . نمیدونم شاید به خاطر جدایی از کسی بود که خیلی دوسش داشتم شایدم بخاطر این بود که همیشه ماری و صفورا پیشم بودین و یهو دوتاییتونو تو زندگیم کم دیدم تا وقتی که بخاطر این بدخلاقیم دل شکوندم( اما این کار من نبود و من اینو نمیخواستم )جداشدن از پسری که خیلی خیلی دوسش داشتم تا این حد اذیتم نکرده بود (باور کنید تو دلم چیزی نیست جز اینکه همیشه شمارو مثل خواهرم دوست داشتم)صفورا جان قبل از اینکه وارد امتحانای ترم بشیم خواهش میکنم یه قراری بزار باهم حرف بزنیم تا تو هم از نیت دلم باخبر بشی و اسمشو نزاری دل شکستن!!  اینقد دوست دارم که هیچ وقت ..... (فشار این تنهایی و اینکه نتونم حرفمو به کسی بزنم باعث شد تا حرفامو در قالب یه وبلاگ بهتون نمایش بدم

                            

دوستون دارم..............................................

 این وبلاگو هدیه میکنم به صفوراجون و ماری جون (2 تا آبجیه گلم)

ازاین به بعد میتونیم از حال هم تو این وبلاگ بر اساس گفته هامون باخبر شیم

نظرتون چیه ؟؟

 

 



نظرات شما عزیزان:

safura
ساعت17:07---4 خرداد 1391
سلام خانومی،وبلاگ قشنگیه، اما دلم نمیخواد انقد غمگین باشی.

خودت میدونی اگه ازت نپرسیدم واسه این بود که میدونستم چراناراحتی!

میدونستم اگه بخوای باهام دردودل میکنی،

ماتنهات نذاشتیم دخملی!!!!!!!!!فقط منم اینروزا حال خوبی ندارم همین.ناراحتم که چرا تو مثل قبلا حرفای دلتو بهم نمیزنی و دوست دارم تو دانشگاه تنهام نزاری وقتی یک گروه تشکیل دادین واقعا اسمش گروه باشه ، همین توقع زیادی ازت ندارم وقتی این همه دوستو کنار خودم ببینم ناراحتیم فراموش میشه، آخه دیگه ناراحتیم اون چیزی که تو فکر میکنی نیست گلم خواهش میکنم اینو به بچه های گروهتم بگو (دوست ندارم تو یه جووی تنها بمونم ) این خیلی اذیتم میکنه امیدوارم که هرچی زودتر امتحانامونو به خوبی تموم کنیم و تابستونه خوبی در انتظارمون باشه دوست دارم. بوس


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 1 خرداد 1398برچسب:,ساعت 1:0 توسط saghar| |


Power By: LoxBlog.Com